محل تبلیغات شما
داستان بعدی :
از سلسله داستانها و حکایات ایلی برای علاقه مندان به موضوعات مختلف و در خور سلیقه  بازدیدکنندگان  با تنوع داستانهای  توصیفی و مستند گونه  در ایلها هم مراجعه فرمایید .با سپاس illha
illha.mihanblog.com  
 داستان ترفند  شکار عوضی در ایلها 


بازیها و سرگرمی های غیر متعارف وخطرناک جوانان در گوشه ای از ایل - illha 

بدون تردید هر گروه و جماعتی در هر موقعیتی نیاز  به اوقات فراغت و سرگرمی دارد. جوامع ایلی هم  در  گذشته از این قاعده مستثنی نبودند .  درعین  و حین کوچ و جابجایی و حتی در مراحل جابجایی و کار مداوم و خسته کنند هنیاز مند تفریحات و سرگرمی های سالم ، بودند  . اما  متناسب با  امکانات  وضعیت موجود  در ایل بود  . منتها درپاره ای  وقتها  در گوشه ی از گستردگی  ایل، برخی دست به یک سری بازی ها و سرگرمی هاینا متناسب و غیر معمول ونا متعارف ، حتی خطرناک میزدند که تا سرحد دیوانگی و غیرقابل قبول بر خلاف  مرام   عمومی و مشارکت گروهی ایل  بود .  بازیهای ویژه سخت ،تقریبا در گروهکوچک و اقلیت در بخش هایی دور از دسترس همگان بر پا و اجرا میشد . تفریحات سالم وعمومی با مشارکت جوانان ایل فراوان بود مانند چوب بازی ارختری ( اری ) درنابازی ، سنگ بازی یا همان هفت سنگ ، چوب عروسک ، اسب سواری و پنجر بازی و سایربازیها و سرگرمی های رایج و مفرح در اغلب اوقات فراغت ایلوندان با نظر و خواستهبزرگان انجام میشد . البته در ایده  برخی از اقلیت  جوانان هیجان زده و ماجرا جو  باید دست به اقداماتی  زده  شود ، تا بازی و سرگرمی دارای جذابیت و مقبولیت خوبی داشته باشد . اگر چه  این سرگرمی ها  با واقعیت  تفریحات سالم  و سرگرمی های عمومی  مطابقت نداشت  . ضمنا این بازی ها و سرگرمی ها مورد قبول عامهنبود و تعداد اندکی  بدور از جامعه ایلی برگزار میشد . آن هم سختی ها و مشکلات جفت و جور شدن در زمان و مکان خود را داشت . تنها بگفته و کردار انها جنبه سرگر میهای پر هیجان و ماجرا جویی محض قلمداد میشد .تعداد اندکی از  جوانان ماجرا جو دست به اینگونه اقدامات میزدند .این بازیها مربوط به گذشته ها ست ،مربوط  به زمانهای دور  .  اینک بهپاره ای ازآن سرگرمی ها در اوقات فراغت  جوانان ماجرا جو در ایل می پردازیم .برخی از این سرگرمی ها حتی فکر کردن و بیان  در مورد ان هم بسیار وحشتناک و زجر اور است . مو بر اندام سیخ میشود . عده ای داوطلب دور هم جمعمیشدند و با جمع آوری ریگهای گرد و صیقلی هم  اندازه کشک یا انجیر متوسط از کف رودخانه به تعدادانگشتان دست  یعنی هر کدام 5 عدد ریگ هم اندازه را انتخاب وهمراه خود به مجمع جوانان در یک گرد همایی به مسابقه می نشستند . برای شروع اولیننفر بر (قرعه  کشی انگشتی ) میزدند و یا پر و پوچ میکردند . در هر حال برای شروع ان نوعی قرعه شانس مشخص کننده نوبت بود . نفر اول انتخاب و بهمین ترتیب نفر دوم تا هر تعداد که حاضر به انجام اینمسابقه سخت و هراسناک اماده میشدند ، ادامه می یافت . بقیه افراد در نوبت انجام کار خود بودند .روش کار اینطور بود که نفر اول ریگ اول را در دهان قرار میداد و گفتنش هم سخت است .بهر حال ریگ را در اندک زمانی در دهانمیچرخاند و با دندان اسیاب خود با شدت هر چه تمامتر می فشرد که حد اقل به چند  تکهتقسیم و تحویل حاضران میداد . برخی با سماجت تمام سنگ سخت را آرد شده تحویل میداد. سنگی که با چکش شکستنش ،تازه  خیلی سخت و زمان میبرد، بنگر که با این مروارید های بینظیر چه رفتار ناشیانه ای میکردند .  بسته به تمایل فرد که ایا هر 5 عدد راقصد خرد کردن دارد یا نه ! آ یا دیوانگی  در حد ی  بود که ادامه بدهد یا عاقلانه که کنار بکشد و صرف نظر کند .حتی نفر اول تا اخر میتوانست در هر مرحله از مسابقه انصراف دهد . نوبت بعدی به طبع  نفر دوم بهمین ترتیب اجرا میشد . تا اخرین نفر بادردهای یا گاهی شکستگی دندانها و یا تا مدتها از درد فک و دندان رنج میبرد . به چه سبب این مبارزه  و کار  نا معمول و خطر آفرین برای بدن را انجام میدادند و به دنبال برنده هم میگشتند نا معلوم بود . احتمالا این مسابقه هر بار برای یک نفر انجام و هر گز برای بار دوم تکرار نمیشد .گرچه  برخی جوانان ماجرا جو ، خود  آسیب رسان بودند و نه بخود رحم داشتند نهبه دیگران .ولی یکبار آنرا آزمایش میکردند . در پایان هم شهرت بی تدبیری و صدمه ودرد و رنج نه یک دندان بلکه تعداد بیشتری از مروارید بدن را معیوب و بحساب جوانی ازدست میدادند . پس از آزمون این کار غیر اصولی و منطقی ، درد و تیر کشیدن دندان ها آنقدر گریبانگیرشان میشد که نه بفکر نتیجه و نه بحساب برنده این رقابت  آسیب رسان به اشخاص و خود فرد می اندیشیدند . سر انجام بعد از آزمون و خطا جوانان بی تدبیر از ادامه کار و گرد همایی چنین سخت و دندان شکن منع شدند و کم کم این روش با کم شدن مشتریهای لیدر ها منسوخ و از دورخارج و افراد هم به جمع بازهای و تفریحات سالم پیوستند . اما بهای ان را تا حدی با شکستن و صدمه رساندن در سنین بالاتر بخوبی پرداختند .خواسته و جواب برخی از آنان این بود که ادعا میکردند خدا  برکت داده ،دندان طلا را گذاشته چه غمی داریم . قرار دادن نوعی روکش  به اصطلاح طلایی رنگ در دندانهای نیش بالا و پایین را نوعی ارزش دانسته و مدام باید در جمع چشم دیگران به جمال او و دندان طلایش روشن شود .  دندان طلا  در معرض دید دیگران زمانی درهنگام زدن  لبخندها ی  مدام ملیح  باب دل تعدادی از افراد بود .




illha

مسابقه جدال با موجودات کوچک و زهر دار خطرناک

سرگرمی و بازی بعدی بازی فصلی و در موقعیت خاص خود انجام میشد .   به اصطلاحپر هیجان و بسیار خطرناک بازی مرگ بود . جوانان دیوانه وار بدنبال سر نخی از لانههای زنبور قرمز یا زنبور گاوی میگشتند تا بهر قیمتی شده انرا بجویند و ماجراجوییهای  خشن و موجود آزار و خود آزار و بدترین نوع سرگرمی را رقم بزنند . درمیان خرابه ها و قلعه های متروکه و درز و شکاف سنگها و تپه های حوالی رودخانه هایا در پشته چاه قنات ها لانه پر جمعیت زنبورها  را میجستند و هراسان،  دار و دسته همیشگی خود را جمع و جور و روانه بازی مرگبار میشدند . ابتدامقررات را لیدر گروه بر میشمرد و سپس خود ، بازی را افتتاح و یکی یکی جوانان را بهاستقبال خطر میفرستاد و همه مراحل خطر یابی جزیی از مراحل مسابقه بود . اولین نفربا چوب بلند یا هر شی سفت و سخت  به درون لانه و کلونی بزرگ فرو و فرار میکرد. زنبورهای فداکار لاجرم دست به اقدام جانانه دفاع و جنگ و گریز میزدند . موجوداتیکه اگر یک ساعت کنارشان می نشستی ابدا کاری به کار شما نداشته و فقط و فقط کار خودرا انجام میدادند . اما با غرضی کردن و عصبانی ساختن انها حس و غریزه دفاع و پس ازان رفتار هجومی و  حمله دسته جمعی را اغاز کرده و تا مسافت ها به تعقیب  مهاجم می پرداختند .بسیار سمج و غیر قابل تسلیم و تا پای جان خویش به دفاع از لانه و کلونی میپرداختند.نوبتبه نفرات سوم به بعد دیگر کار سخت و غیر قابل کنترل بود از فاصله  زیاد ،گروه و دسته سرباز زنبورها اجازه ورود وپیشروی هیچ مهاجمی از جمله انسان را نمیداد .   شاید احمقانه ترین و در عین حال خطرناک ترینبازی و سرگرمی آزاردهنده  موجودات ،خود و دیگران  همین زنبور آزاری بود . اگر در حال حاضر چنین موردی  احتمالا وجود داشت  قانون  مجرم یا مجرمین را برایمختل ساختن نظم جامعه و ایجاد خطر در مسیر و گذرگاه بقیه انسانها و حیوانات بی خبراز منبع خطر جریمه و حتی تنبیه متناسب با وقوع جرم  تحت پیگرد قرار میداد . نا گفته پیداست کهزخم  و آسیب وارد کردن بر زنبورها و ویران سازی لانه در طبیعت که مزاحم کسی نیستند  انها را جری و بسیار عصبانی میساخت و ورود هرحیوان را در محدوده خود تحمل نمیکردند . با ورود هر موجودی  به محدوده لانه انها کینه سخت بدل داشته ویکپارچه و بی محابا حمله و تلافی گذشته را بر سر موجود ، حیوان یا انسان را دراورده و احتمال از پای در امدن وجود داشت .وگرنه  در حالت عادی صدها بار وصدها موجود از کنارشان گذر میکرد ،هیچگاه  کوچکتریناتفاقی نمی افتاد . برخی اوقات با گذر دامها ی بی خبر در صورت قصد چرا در حوالیلانه از  علفهای بکر در اطراف لانه زبور ، جهت اخطار به پرواز در امده ودور و بر سر و گردن حیوان میچرخیدند و در صورت دوری نکردن بر پوزه و سر و گردن وبخشهای نرم بدن فی الفور نیش را همراه با زهر مختل کننده و درناک وارد و عقب نشینیمیکردند . سر و گوش و صورت حیوان متورم و باد کرده بنظر می امد و تا مدتی بخارش ودرد قادر به خوردن و اشامیدن نبود تا کم کم بهبودی حاصل میگشت . انسانهای وارد شدهدر حریم زنبورها از بابت تجربه و حمله به حیوانات درس خوبی آموخته بودند و هر گز سربه سر زنبورها  نمیگذاشتند و هیچگاه به حریم  زندگی و قابل دفاعی انها وارد نمیشدند . جمعیت انها بسیار زیاد بود طوری که به راحتی ادمها قادر به مهار و نابودی شان نبود .  البته افراد گروه بدون سلاح و وسایل ایمنی وارد عرصهزندگی زنبورها نمی شدند. بازیگران خود را با پوششی زره مانند و لباسی  یا حد اقل بخشهایی از این لباس را بعنوان پوشش نهایی بر تن داشتند نه تنها نیش زنبور بلکه  نیش عقرب و مار و هر نوع نیشی مانع گزش بدن انها میشد .  این پوشش بنام بود .مهمترین قسمت و بخشهای حساس بدن را کاملا پوشانده و ازجرگه یا بوته های توری مانند برای مقابله با هجوم زنبورها در زمان حمله و یا عقبنشینی استفاده  میکردند . با برخورد هرکدام به شی یا جسم سخت،انها به زمین افتاده و میمردند و تا گروه بعدی فرا میرسیدند .انها تا   رقم اخر به دفاع  و سپس حمله  میپرداختند . . در این میانانها با  وجود تلفات فراوان عاقبت پیروز نهایی بودند .زیرا تعداد انها بیشمار بود و نیروهای تلف شده را  با نیروهای تازه نفس جبران میکردند . جنگ و نزاع واقعی در میگرفت .  مبارزه اینجا بین انسانهای بی منطق و موجوداتی که خلقت خداوند بودند و داشتند به کار و زندگی خویش می پرداختند . آخر این بازی و سرگرمی خشن چه لذتی داشت که عده ی با به خطر انداختن جان خویش نظم کلونی را بر هم میزدند انهم بی خود و بی جهت ؟  انسان خستگی دارد  ولی زنبورها بنظر می آمد خستگی  نا پذیر  با اخرینرمق  و عدد خود از زمین و هوا اقدام به حمله و دفاع میکردند . انها  در صورت حمله شدید دشمن و احساس خطر از چندزاویه حمله و دفاع میکردند . گروهی نزدیک به سطح زمین و تعدادی بافاصله بیشتر ازگروه اول و گروه اخر هوایی و دور از دسترس بر سر و کله دشمن هجوم سخت و بی امانوارد میکردند . افراد با چرخاندن شاخ و برگ درختان با سرعت موفق به کشته شدنتعدادی زنبور میشد اما کافی بود فقط یکی از انها موفق به گذر از چتر حفاظتی شود بانیش زدن فرد کنترل و دفاع را از دست میداد و اقدام به فرار و در حالت حساسیت بر زمین می افتاد و شاید سرو کارش به بیهوشی میکشید .در غیر اینصورت  تا مسافتها او راتعقیب و از محدوده خارج میکردند . با وجود سختی و خطرات مهلک پیش رو عده ای دست ازاین بازی موجود آزار بر نمیداشتند و تا غروب آفتاب جریان ادامه داشت و با خسته شدنکم کم دست از کار و بازی کشیده و در صورت سالم ماندن از نیش زهر اگین زنبورها از گردهم آیی و تجربیات و تلاش بی رحمانهو پر خطر خود گفتگوها داشتند . اینها خوراک شب و روزهای بیکاری اواخر پاییز وزمستان بیکاری دور همی های جوانان دور از چشم و اجتماع بزرگان ایل بود و شیطنت هایانها سر انجام به کانون خانوادگی و مجالس بزرگان میرسید و مورد نکوهش و  پند و اندرز منجر میشد اما انها در شوق ماجراجویی های آینده چشم به انتظار وعده موعود و بازی مرگبار دیگری در خوش اقبالیروبرویی با کندو و کلونی دیگر در وقت مناسب و محل مورد نظر خود بودند . در قشلاقایل در نقاط کوهستانی و جنگل های نا متمرکز درختان دشت و صحرا و صخره های کوه وکمر و دور از دسترس انسان بارها دیده شده که کندو های زنبور عسل  در فضاهای باز و در معرض دید را علامت گذاری و با هجوم گروهی اقدام به معدوم کردن  یا فراری دادن زنبور های عسل میکردند و جنگی سخت و طاقت فرسا بین گروهی کوچک چثه و دارای نیش و زهر کم اثر تر از زهر  غولهای قرمز چشم آتشین در میگرفت و تلفات از هر دو طرف مانند سنگ ریزه به زمین میریخت اما سر انجام به زحمت و در گیری می ارزید تا انها زنبور های عسل را از کندو دور و از شیرینی مزه عسل  بهره و لذت ببرند .گرچه گروه زیادی  از نیرو های خودی را در این مبارزه نا برابرو زور گویی و ظالمانه  از دست داده اند . بهر حال از لحاظ جثه هم زنبور های سرخ دو سه برابر از زنبور عسل قد و وزن دارند . پس پیروزی اینجا هم از آن سرخ پوشان است  . بهر ترتیب این قسم مبارزه  دیگر تحت کنترل انسان نیست و نظمی حاکم برطبیعت و رفتارهای مرموز و اسرار آمیز  از خالق هستی ( آفریدگار یکتا )  و مخلوقات  خویش است و هر چه  صلاح باشد بوقوع میپیوندد .

چرخش حول محور  چاه قنات

باز  و سرگرمی بعدی اندکی کم خطر تر و معمولی تر بود . کاریز (قنات ) های مخروبه و چاههای کم عمق را ابتدا شناسایی و گروهی در اطراف ان حلقه ن و آواز خان و دستک ن به تشویق اولین نفری که قرار است گرد محور  دورانی درونی دیواره گشاد و  بتدریج تنگ شده را با سرعت زیاد بدون سقوط به قعر چاه پنج  شش متری را 100 دور بچرخد . در صورت  دچار سرگیجه نشدن و نفس کم نیاوردن اولین نفر پیروز این رقابت خواهد بود . چنانچه به عللی و خستگی و سقوط در قعر چاه کم عمق از مسابقه کنار رود بدون امتیاز باقی خواهد ماند . البته اینجا تا حدی موارد ایمنی را رعایت میکردند . مثلا کف و دیواره را تا عمق و سطح و ارتفاع یک متری را از بوته ی نرم و راحت پوشش میددند که در صورت سقوط اسیبی به فرد نرسد . در صورت پیروزی چند نفر از این مرحله ، به مرحله بعدی با چاه عمیق تر  رقابت از سر گرفته میشد تا در انتها پیروزی از ان یک نفر میشد . در کنار این مسابقه از  چاههای خشک و پر اب  بدون استفاده از طناب برای سقوط و صعود از دیواره هم انجام میشد . تعداد اندکی حاضر   میشدند در این رقابت شرکت کنند .

مسابقه پر هیجان کره اسب  سواری ( رام اسبهای جوان )



 یکی دیگر ازمسابقه و رقابتها  و در عین حال رقابت بجا  ماندنی در صورت پیروزی  و قابل قبول ،اهلی و سواری کردن کره اسبهای بالغ و به اصطلاح اهلی کردن انها بود که این مورد هم سخت و گاهی خطر آفرین بود . روش کار بدین نحو بود که مادر و کره را در اغل محدود شده یا در محلی قابل کنترل و دستیابی مهار و نفرات یکی یکی بر پشت آن بطور نا گهانی می پریدند که کاری سخت و غیر قابل پیش بینی بود  به سختی بر ان سوار و یال ان را بسختی می چسبید . حیوان هم حرکات وحشیانه و لگد انداز در پی انداختن سوار بر پشت خود میکرد .درست همانند گاوبازان که بر پشت گاو های وحشی سعی می کنند جای خود را به مدت طولانی تری نسبت به حریفان تثبیت کند .  اگر سه تا پنج نفر موفق به سواری و چرخاندن اسب به مدت چند دقیقه بدون افتادن و پرتاب شدن به زمین انجام شود ان کره دیگر اهلی و کم کم به زیر بار خواهد رفت و این کار  بزرگ و خدمت شایانی در حق صاحبان اسب و کره اسب نوزین بشمار امده و رسم کهن و نیکو و نوعی ورزش و رقابت سخت و پسندیده و لازم الجرا هم بود جهت رونق و ادامه زندگی و چرخش چرخ مستدام ایل. در واقع آنها بنوعی بدل کاران خبره بودند که در ایل مشهور و معروف بودند و پشت کره اسبهای مغرور و یاغی ایل را به زمین می دوختند تا انها رام و اهلی شوند .   برای صاحبان شانس خوب و نوید دهنده در بر داشت .

بزرگ جثه = تنومند هیکل



خاطراتی از گذشته مادر بزرگ

معدن باستانی هخامنشی

سرزمین کاریان کهن قشلاق و خاستگاه باصری کلمبه ی اولاد حاجی عزیز، جنب آتشکده و قلعه گلی کاریان g

های ,بازی ,سرگرمی ,انها ,  ,هم ,و سرگرمی ,و در ,سخت و ,در صورت ,سرگرمی های ,میشد تعداد اندکی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شهدای گرمسار وبلاگ شخصی تماشاگر آموزش نرم افزار PDMS - E3D - به صورت مقدماتی و پیشرفته. باریکه ی نور Light Beam مطالب اینترنتی حیاط خلوت نمایندگی کرج VOX to VOX forsimpwordvasc