محل تبلیغات شما


تصویر تعدادی از افراد اولاد حاجی عزیز در قسمت صفحات جانبی همین بخش تحت عنوان : خاطرات گذشته - حسین آباد برای علاقه مندان  قابل بازدید است  ارسال : توسط آقای نصیر یوسفی  از شیراز

ارسالی
با پوزش و طلب بخشش  از بازدید کنندگان و خوانندگان که عددی از مطالب در قالب داستان و حکایت و قصه بیان شده  که شاید احساس شود انچنان بار مثبت نداشته باشد .  ( شادی  ها  کمتر از دیگر جنبه ها بنمایش گذاشته شده )قصد ما هم بر جسته کردن مطالب به اصطلاح نا هنجاری های آن روز جامعه ابدا نیست . اما با توصیف و تعریف حال  و هوای هر داستان زمان و مکان و حالات منطقه جغرافیایی برای ترسیم نمودن و مجسم کردن اتفاقات در ذهن خواننده منطور بوده است . بهر حال به سبب اینکه خدای ناکرده قصد توهین هم به هیچ قشر جامعه مورد توصیف در میان نباشد خطاب به خود داستان را ادامه و به پایان رسانده ایم . بهر حال در جامعه  پاره ای نا هنجاری چه در گذشته حال و اینده بچشم میخورد . نکته قابل توجه  در جوامع ایلی از گذشته های دور و تا حال کمترین رفتارهای ناپسند  و نا هنجاری مشاهده میشود از حیث آمار و تعداد در گفته ها و شنیده هایی که   به نسل کنونی انتقال یافته و در دسترس موجود است .  qeshlaq.mihanblog.com
در زمانهای گذشته افرادی با تجربه به سرزمینهای دور و دورتر  از وطن (زادگاه )می آمدند  و کار و تلاش  ، تخصص آنها در زمینه کشاورزی و کاشت مثلا صیفی جات بود انهم از اب قنات ( کاریز ) که به زحمت بر زمین جاری میشد با  زحمت نیاکان و با کمک مقنیان آن دوره در حفر قنات و آوردن آب  بر سطح زمین ناهموار   و کاشت هندوانه های شیرین و خوشمزه با وسعت فراوان و حتی تل تپه ها را بیشتر مد نظر داشتند . به این علت که ان زمینها هنوز کشت نشده بودند ، دارای خاک غنی و قوی بود .  حاصل کار و تلاش و کشت محصولی که بواسطه آن  ماهها در بیابانها بسر میبردند .  برای معیشت خود و خانواده دور از وطن و محل زندگی در گیر زمینهای بایر برای آباد کردن و در آمد کسب کردن هدف نهایی بود .  انصافا در گرمای تابستان هندوانه های درشت و رسیده و پوست سفید که از لابلای بوته های سبز و خوش  ترکیب ویژه  هندوانه برق میزد و دایما صدای ترکیدگی هندوانه های رسیده و آماده چیدن حکایت میکرد .عدد بیشمار هندوانه هایی که بمانند میش و بره در  بغل  هم و در همه کنج و عمق مزرعه خفته اند .  درون سرخ با تارهای نازک پیچیده  دور هسته و مغز ان که اگر تلنگری بر ان وارد سازی تا آخر شکافته و دهان باز میکرد . با طعم اصلی و واقعی بدون حتی  هر کود و مواد افزودنی . چه سازیم که از نداشته حرف می زنیم اما به شنیدنش می ارزد . صاحبان مزرعه از بس پای هر بوته زحمت و عرق ریخته بود دورتا دور لته را نشانه و به اصطلاح مهر میکردند . روی هندوانه های بر جسته خط و علامات  و یژه می کشیدند .  طوری که آسیب به داخل نرسد و هندوانه فاسد نشود .  هر روز صبح با چرخیدن به اطراف مزرعه از سالم بودن و عدم دستبرد شبانه اطمینان حاصل میکردند . بهر حال هر چیزی در نوع خود دارای ارزش و فایده بود و در نتیجه خطر ی (ربودن ) ان را تهدید میکرد . گویا تعدادی از نو جوانان  برای خرید هندوانه آمده بودند . اما صاحب مزرعه با بد اخلاقی جوابشان کرده بود و دست رد بر سینه انها زده بود . بچه ها ناراحت شده بودند . اعتراض که چرا در خاک محله ما هنوانه کاشته و در قبال خواسته ما ، پرداخت  قیمت،  هندوانه به ما نمی فروشی ؟این شد انگیزه برخی جوانان برای بدست آوردن هندوانه از آن خاک و آن هندوانه ها . دو سه شب بعد تعدادی از جوانان هم قسم شدند که داغ هندوانه ای داغدار را بر  دل و سینه صاحب آن خواهیم گذاشت .از جمله معروفیت هندوانه های کاشته شده در مسیر و گذر گاه ایل باصری  از دیدگاه برخی طایفه ها از این جمله است :( Setelun water melon) هندوانهای بس بردج بعد از گذر گاه  تنگیزه ؛ حواشی آبادیهای کلوار زمین علاوه بر برنج ، کمال آباد هندوانه  ریز و خوشمزه در لابلای بوته های تنباکو و زمینهای اطراف جویم و فرشته جان ، بخصوص در اطراف کاریان فارس بشکل آبی و دیمی و در ییلاق هم از مسیر ییلاق و حوالی اقلید و نمدان و حوالی خنگشت و دردانه و غیرو . تعداد 6 نفر از بچه ها در شب مهتاب تصمیم گرفتند حسابی بخشی از لته ( مزرعه)هندوانه را به تاراج دهند . ضلع جنوبی مزرعه به رودخانه پر آب و عمیق با فاصله اندک و شیب ملایم ختم میشد . سه نفر براحتی وارد مزرعه و سه نفر یکصد متر پایین تر جای کم عمق رود به اصطلاح گدار رودخانه در انتظار بودند . کار انها بسیار ساده و کم زحمت بوده . کافیست هندودانه های داغدار را از بوته خلاص کنند و بطرف رودخانه بغلطانند، بی انصاف ها گر و گر  ( پشت سر هم )هندوانه های درشت و رسیده و نیمرس را راهی قمپ ( گمپ - عمیق ترین قسمت رودخانه ) رود خانه کرده و بقیه کار را به عهده رودخانه گذاشته بودند .  از قرار معلوم نزدیک به یک ساعت کار انها بطول انجامید . خیلی از زحمت سالانه صاحب مزرعه بیچاره را به باد دادند . بعد از پایان کار یکی از بچه ها شیطنت کرده و فریاد میزند که آهای .  لته را خوب پاییدی بیچاره همه هندوانه های داغ دار را بردند !؟. آنوقت صاحب مزرعه خبر دار میشود و از مرکز مزرعه به داد و فریاد و شلیگ چند تیر هوایی .بهمراه توله سگهای نگهبان بطرف پایین مزرعه میدود و اما دیگر فایده نداشت همه هندوانه های مزرعه سوار بر موج اب رودخانه به مقصد رسیدند و کاری هم از صاحب مزرعه بر نیامد که نیامد و آزرده خاطر به کپر و منزلگاه اصلی  خود برگشت . عمق فاجعه و غارت بخشی از هندوانه های نمونه و داغدار ش  را شکسته و درب داغون و ریخت و پاش در جوار رودخانه  و بقیه ماجرا را بچشم حسرت خویش دید و دم نزد .بعضی اوقات یک اشتباه کوچک به خسران و تاوان بزرگ مبدل میگردد . گرچه کار بچه ها بسیار نا پسند و خلاف عرف و وجدان و قانون بود اما به یک ضرب المثل ایلی هم بیاندیشیم که می گوید یک ضرری را باید پیش بازش رفت (استقبال )و یک منفعت را از دمش (برابرش ) گریخت   . دلتان شاد و بی غصه باد .

qessehha.mihanblog.com

خاطراتی از گذشته مادر بزرگ

معدن باستانی هخامنشی

سرزمین کاریان کهن قشلاق و خاستگاه باصری کلمبه ی اولاد حاجی عزیز، جنب آتشکده و قلعه گلی کاریان g

هندوانه ,های ,مزرعه ,  ,ها ,هم ,هندوانه های ,و در ,صاحب مزرعه ,بچه ها ,رسیده و

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

talkapepet وبلاگ نمایندگی ابوریحان طباطبایی فر، مشاور خانواده و مدرس مهارت زندگی infotogfu retnilingvi یکی از ما نمداد graphrouncafort نیک و پاک سایت دعا نویسی - شیخ دعانویس